جریان نقدی در امور مالی شخصی
خیلی از افراد رویای ثروتمند شدن را در سر میپرورانند و تقریباً همه ما سعی میکنیم راههایی برای این کار پیدا کنیم. بسیاری از شما فکر میکنید که داشتن درآمد بالاتر شما را ثروتمند میکند، پس اگر کسبوکارتان سود بیشتری کسب کند یا اگر حقوق و دستمزدتان افزایش یابد، ثروتمندتر خواهید شد.
چرا همیشه «ثروت» را با «درآمد» خود مرتبط میدانیم؟ آیا این رویکرد صحیح است؟ بیایید در مورد ثروتمندترین مرد روی زمین و «درآمد» او صحبت کنیم.
جف بزوس، صاحب آمازون، سال 2018 به عنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته شد. آیا فکر میکنید به این دلیل است که شرکت او بیشترین سود را داشته یا چون بزوس بالاترین حقوق را گرفته است؟
در سال 2018، حقوق سالانه او 80/840 دلار بوده و آمازون 3/033 میلیارد دلار سود کرده است. لازم به ذکر است که آمازون در سال 2018 حتی در بین 50 شرکت سودآور برتر جهان هم قرار نداشت و بزوس تنها 17 درصد از سهام این شرکت را در اختیار داشت. او ثروتمندترین فرد بوده ولی نه به دلیل درآمد ماهانه یا سود تجاری، بلکه به دلیل ارزشگذاری داراییهای خود.
شما همیشه درگیر حساب دخل و خرج خود هستید و وقتی ندارید که روی ترازنامه خود تمرکز کنید. دو بال حسابِ دخل و خرج شما، «مخارج» و «درآمد» شما است. «درآمد» پولی است که در ازای هر نوع خدمت، کالا، سرمایه و مانند آن دریافت میکنید. بنابراین، درآمد شما میتواند حقوق، سود کسبوکار، سود دریافتی از حسابهای بانکی، اجاره بهای دریافتی و غیره باشد. «مخارج» چیزی نیست جز پولی که صرف نیازها، احتیاجات و خواستههای شما میشود.
حساب درآمد و مخارج شما میتواند به صورت جدول روبهرو باشد.
خروجیهای شما میتواند به صورت پول کنار گذاشته شده در سپردههای ثابت و غیره باشد، اما بهعنوان مخارج به حساب نمیآیند. آنها سرمایهگذاری شما هستند و به عنوان «دارایی» طبقهبندی میشوند. همینطور اگر وام بگیرید، این یک جریان نقدی است، اما به عنوان درآمد به حساب نمیآید بلکه وام یک «بدهی» است.
برخی از افراد در پسانداز پول بسیار کارآمد هستند. آنها با یک طرز فکر صرفهجو به دنیا آمدهاند. چانه میزنند، هزینهها را به تعویق میاندازند و پسانداز میکنند. اما مشکل این است که هرگز به چیزی فراتر از حساب دخل و خرج فکر نمیکنند. پول پسانداز میکنند؛ برای خرج کردن پول بیشتر در آینده. این دورِ باطلِ درآمد و مخارج است.
داراییها و بدهیها
ترازنامه، داراییها و بدهیهای شما را ثبت میکند و وضعیت مالی شما را در هر لحظه نشان میدهد. داراییها شامل هر چیزی است که پتانسیل ایجاد جریان نقدی در آینده را داشته باشد. بنابراین، خرج پول نقد برای مشارکت، خرید طلا یا خرید خانه هزینه شما نیست، بلکه دارایی شماست. بدهیها چیزهایی هستند که نیاز به خرج کردن وجه نقد در آینده را دارند. قبضها و وامهای شما بدهیهای شما هستند.
از تفاوت بین داراییها و بدهیها، ارزش خالص به دست میآید، ارزش خالص قدرت مالی شما را تعیین میکند. از «ارزش خالص» به عنوان پارامتری برای سنجش وضعیت مالی یک شخص، شرکت یا هر کسبوکاری استفاده میشود.
تورم پدیدهای است که باعث افزایش قیمت کالاها و خدمات میشود. قیمت کالاها با گذشت زمان به طور خودکار افزایش مییابد. کالایی که در سال 1400 با قیمت 100 تومان در دسترس بود، در سال 1402 با بیش از 200 تومان قابل خرید بوده است.
در سالهای اخیر به طور متوسط نرخ تورم در ایران بین 46 تا 47 درصد بوده است. این بدان معناست که هر سال قدرت خرید شما بین 46 تا 47 درصد کاهش مییابد. اگر امروز بتوانید 100 شکلات به قیمت 100 تومان بخرید، به دلیل تورم، احتمالا در سال آینده میتوانید فقط 54 شکلات با همین مبلغ بخرید.
بنابراین، اگر قیمت کالاها هر سال 40 درصد افزایش یابد، در حالی که پول شما 30 درصد افزایش مییابد، پول شما هر سال با نرخ 10 درصد ارزش خود را از دست میدهد. در چنین شرایطی، باید امور مالی خود را به گونهای برنامهریزی کنید که از نظر مالی برای رسیدن به تمام نقاط عطف پیشروی خود آماده باشید.
چه کسی را ثروتمندترین میدانید؟
برای مثال فرض کنید؛ خانم اول، خودرویی به ارزش 500 میلیون تومان دارد. خانم دوم، 500 میلیون تومان پول نقد (بدون قصد سرمایهگذاری) دارد. خانم سوم، دارای 500 میلیون تومان در حساب پسانداز بانکی است. خانم چهارم، 500 میلیون تومان در مسکن سرمایهگذاری کرده است. خانم پنجم، به ارزش 500 میلیون تومان طلا خریده و خانم ششم، 500 میلیون تومان در صندوقهای سرمایهگذاری سهام سرمایهگذاری کرده است.
شاید در سال اول ارزش خالص همه یکسان باشد. اما پس از شش سال شرایط تغییر خواهد کرد.
با توجه به گزارش گروه مالی ساتا؛ ارزش دارایی خانم اول کمتر از آن چیزی است که به نظر میرسد، زیرا ارزش خودروها بسته به مدل و سازنده ماشین کاهش مییابد. ارزش دارایی خانم دوم ثابت به نظر میرسد، اما به دلیل تورم ارزش پول او کاهش یافته است. به نظر میرسد خانم سوم بعد از سه سال ثروتمندتر از بقیه است، اما ارزش پول او هم به دلیل تورم کاهش یافته است. با توجه به جدول زیر، ارزش دارایی خانم چهارم نیز نسبت به خانم پنجم و ششم کمتر میباشد. سرمایهگذاری در طلا، کاری که خانم پنجم انجام داده نیز مناسب است اما به نظر میرسد تنها خانم ششم توانسته با موفقیت از تورم پیشی گرفته، نسبت به بقیه ثروت موجود خود را افزایش دهد. بنابراین، با توجه به گزارش ارائه شده، بهترین گزینه خرید سهام و بدترین گزینه سپرده بانکی بوده است.
«ارزش خالص» پارامتر مناسبی در مورد «دارایی شخصی» نیست و نمیتوانید برای رسیدن به اهداف مالی به آن تکیه کنید. انگیزه اصلی ما نمیتواند افزایش درآمد یا ارزش خالص باشد. بنابراین آن معیاری که هر فردی باید روی آن تمرکز کند چیست؟
سرمایه شخصی؛ این چیزی است که باید روی آن تمرکز کنید.
مفهوم سرمایه شخصی تقریباً مشابه ارزش خالص است، با این تفاوت که به جای «دارایی»، «دارایی واقعی» را در نظر میگیرد. داراییهای واقعی آن دسته از داراییهایی هستند که در بلندمدت قادر به غلبه بر تورم هستند. بنابراین، برای اینکه هر دارایی به عنوان دارایی واقعی طبقهبندی شود و بخشی از سرمایه شخصی باشد، حداقل باید بازدهی برابر با نرخ تورم داشته باشد.
سرمایه شخصی شما، مقدار دارایی است که برای شما کار میکند. با ساختن سرمایه شخصی، اطمینان حاصل میکنید که پول شما برای شما کار میکند. از آنجایی که داراییهای واقعی برای این است که به دلیل تورم ارزششان از بین نرود، در تمام فراز و نشیبها با شما خواهند بود. در زمان تاریکی حتی سایه شما، شما را ترک میکند؛ اما سرمایه شخصی شما در هر شرایطی کنار شما خواهد بود.
هدف از مدیریت امور مالی شخصی، ثروتمند کردن شما نیست؛ بلکه هدف آن محافظت از داراییهای موجود شما و بسیج آنها به گونهای است که شما را از نظر مالی مستقل کرده و راه شما را برای آزادی مالی هموار نماید.
نشستن روی پول فراوان مهم نیست، این فقط یکی از لذتهای دنیوی است. داشتن پول کافی در زمان نیاز و هنگامی که به آن احتیاج دارید مهم است. هدف این است که همیشه تمام نیازها و خواستههای مالی خود را برآورده کنید.
برای رسیدن به این هدف، باید مراقب پنج محرک سرمایه شخصی باشید.
- پسانداز
- بدهی
- سرمایهگذاری
- مالیات
- بیمه
هرچه این پنج جزء را بهتر مدیریت کنید، سرمایه شخصی شما بهتر خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید